“تفاوت بین پیکاپ های اکتیو و پسیو در چیست؟” این سوالیست که بارها و بارها پرسیده می شود و بدون شک تا زمانی که الکتریسیته وجود داشته باشد پرسیده خواهد شد. در رابطه با این سوال که “کدام یک از این ها برای شما بهتر است؟” تنها یک نفر می تواند به این سوال پاسخ دهد و آن هم خود شما هستید! چرا که تنها گوش ها و انگشت های شما قادر خواهند بود که بگویند کدام صدا و حس بهتری به شما می دهد.
اما چیزی که به شما کمک می کند، داشتن درکی کلی از تفاوت های بین این دو دسته از پیکاپ هاست. آگاهی داشتن از نقاط قوت و ضعف هر کدام در تصمیم گیری به شما کمک می کند. پس در این مقاله راجع به همین موضوع صحبت خواهیم کرد.
به بیان ساده، پیکاپ یک قطعه ی فلزی یا پلاستیکی با شکل مستطیلی (پیکاپ های هامباکر) یا کپسولی (پیکاپ های سینگل کویل) است که روی بدنه ی گیتار شما و بین بریج و نِک، زیر محدوده ی پیک زدن شما قرار گرفته است. برخی گیتارها تنها یک پیکاپ دارند (مانند گیتارهای معروف Eddie Van Halen) و برخی دیگر دو پیکاپ (مانند Gibson Les Paul، SG یا Flying V) یا سه پیکاپ (مانند استراتوکستر) دارند.
همانطور که از نام آن پیداست، کار پیکاپ، دریافت ارتعاشات سیم های گیتار و سپس تبدیل آن ها به یک سیگنال الکتریکی است. این سیگنال سپس از پدال های شما عبور خواهد کرد و در نهایت به امپلی فایر شما خواهد رسید و شما صدای آن را از اسپیکرها خواهید شنید.
نکته ی فنی 1: هم پیکاپ ها و هم اسپیکرها نوعی مبدل هستند، یعنی یک نوع انرژی را به نوع دیگری تبدیل می کنند. پیکاپ ارتعاشات سیم های گیتار شما را به سیگنال الکتریکی تبدیل می کند که این سیگنال در نهایت به امپلی فایر منتقل می شود. زمانی که امپلی فایر تاثیرش را روی این سیگنال می گذارد، سیگنال امپلی فای شده با ارتعاشات مخروطی اسپیکر به امواج صوتی تبدیل می شود.
به طور خلاصه، پیکاپ های پسیو برای انجام کارشان نیازی به منبعی از انرژی الکتریکی ندارند – این پیکاپ ها با ترکیب هوشمندانه ای از آهنرباها و سیم ها، بدون کمک باتری، کار می کنند. پیکاپ های پسیو اولین پیکاپ هایی بودند که برای گیتارهای الکتریک استفاده شدند و هنوز هم با اختلاف زیادی رایج ترین نوع پیکاپ هستند. این پیکاپ های الکترومغناطیسی که در اوایل دهه ی 1930 اختراع شدند، دارای یک آهنربای ثابت هستند که با نوعی سیم مغناطیسی (معمولا مس) پوشانده شده است. آهنربا یک میدان مغناطیسی در حول پیکاپ تولید می کند و همچنین سیم های گیتار الکتریک شما را مغناطیسی می کند، چرا که سیم ها نیز از متریال های مغناطیسی تولید می شوند (آیا تابحال سیم گیتار الکتریک نایلونی دیده اید؟). پس وقتی شما به یکی از سیم ها ضربه می زنید، ارتعاشات آن یک میدان مغناطیسی متحرک در بالای سیم های پیکاپ ایجاد می کند. در نتیجه ی این عمل یک سیگنال الکتریکی به این سیم ها القا می شود و در نهایت تُن گیتار شما ایجاد می شود.
نکته ی فنی 2: معمولا چیزی شبیه به این نوشته را در مقاله هایی با عناوینی مانند “نحوه ی عملکرد پیماپ های پسیو” به چشم می خورد: “ارتعاشات سیم ها با میدان مغناطیسی پیکاپ تداخل می کند و این چیزیست که باعث ایجاد سیگنال الکتریکی می شود.”
اما این تعریف اشتباه است. در حقیقت Seth Lover (کسی که اولین پیکاپ های هامباکر، یعنی پیکاپ های افسانه ای PAF را اختراع کرد) در اواخر دهه ی 1970 خطاب به Seymour Duncan چنین گفته است: “این چیزیست که خیلی ها آن را درک نمی کنند. آن ها فکر می کنند که سیم ها مرتعش می شوند و با میدان خط نیروی پیکاپ تداخل پیدا می کنند. اما این غلط است. آهنربا – تمام کاری که می کند این است که سیم را مغناطیسی می کند. در این حالت یک میدان مغناطیسی متحرک داریو همچنین یک کویل ثابت با میدان مغناطیسی متحرک داریم که ولتاژ را القا می کند.”
باید به این نکته اشاره کنیم که در حالی که در دنیای پیکاپ های پسیو مدل های بیشماری با تُنالیته و خروجی های مختلف وجود دارند، اما هیچ پیکاپی فرکانس ها را boost نمی کند؛ این پیکاپ ها تنها می توانند فرکانس ها را کاهش دهند یا آن ها را دست نخورده باقی بگذارند. با این وجود مثلا شاید یک پیکاپ نسبت به پیکاپ دیگر میدرنج بیشتری را روی همان گیتار به شما بدهد. چطور این اتفاق می افتد؟ این موضوع به چگونگی ساخت پیکاپ ها مربوط می شود – نوع آهنربا، قدرت آهنربا، نوع سیم و روکش آن ها، تعداد حلقه ی سیم ها، نحوه ی پیچیدن سیم ها – تمام این فاکتورها می توانند تاثیر قابل توجهی روی صدای پیکاپ ها داشته باشند.
اما هیچ چیزی boost نمی شود، بلکه فرکانس هایی کاهش پیدا می کنند تا فرکانس های دیگر برجسته تر شوند. برای مثال یک پیکاپ پسیو که میدرنج را برجسته تر می کند، فرکانس هایی پایین و بالا را با کاهش می دهد، بدون آن که کاهش شدتی در میدرنج اتفاق بیفتد.
برای رسیدن به این هدف، کنترل های تُن روی گیتاری که پیکاپ های پسیو دارد، همیشه پسیو هستند – یعنی فقط می توانند فرکانس ها را کات کنند (کاهش دهند). پس اگر کنترل تُن پیکاپ بریج گیتار لس پاول یا استراتوکستر شما کاملا بالاست، در این حالت فرکانس های high end به هیچ وجه boost نشده اند، بلکه در این حالت تنها اتفاقی که می افتد این است که هیچ فرکانسی کات نمی شود.
نکته ی فنی 3: بد نیست این تعریف فنی تر از تفاوت بین پیکاپ های پسیو و اکتیو را هم داشته باشید:
“مدارهای اکتیو، اجزایی مانند باتری دارند که انرژی تولید می کند اما مدارهای پسیو تنها می توانند انرژی را مصرف یا حفظ کنند.
نکته ی دیگری که بد نیست از آن آگاهی داشته باشید این است که: سیگنال الکتریکی که پیکاپ پسیو تولید می کند نسبتا کوچک است اما به قدری بزرگ هست که بتواند از گیتار خارج شود، از کابل ها عبور کند و امپلی فایر یا استامپ باکسی که آن را تقویت می کند برسد. سیگنال خروجی پیکاپ پسیو امپدانس بالایی دارد (ولتاژ بالا، جریان ضعیف). این نکته را توضیح دادیم چرا که می تواند تاثیرات جانبی منفی داشته باشد. تمام این ها را در قسمت نقاط قوت و ضعف توضیح خواهیم داد.
پیکاپ اکتیو پیکاپی است که از یک مدار پری امپ استفاده می کند و انرژی مورد نیاز این مدار معمولا به وسیله ی یک باتری 9 ولتی یا گاهی وقت ها دو باتری تامین می شود. اگر باتری در کار نباشد، صدایی تولید نخواهد شد.
به بیان ساده، در قلب پیکاپ اکتیو یک پیکاپ پسیو با خروجی بسیار پایین قرار دارد که دقیقا به همان شکلی که توضیح دادیم کار می کند، با این تفاوت که سیم پیچی های آن بسیار کمتر است. این پیکاپ هم سیم های گیتار را مغناطیسی می کند و زمانی که سیم ها ارتعاش پیدا می کنند یک سیگنال الکتریکی به کویل ها القا می شود. به علت تعداد کمتر کویل ها، سیگنال الکتریکی اولیه نسبت به یک پیکاپ پسیو با خروجی پایین ضعیف تر است؛ البته در این حالت هیچ مشکلی وجود ندارد، چرا که این سیگنال مدار اکتیوی را تغذیه می کند که سیگنال را به وسیله ی پری امپ و فیلترهای مختلف تقویت می کند و آن را شکل می دهد. در نتیجه سیگنالی با امپدانس پایین خواهیم داشت (ولتاژ پایین، جریان بالا) که نسبت به هات ترین پیکاپ های پسیو هم خروجی بیشتری دارد و البته نویز آن بسیار کمتر است.
باید به این نکته اشاره کنیم که اگرچه کنترل های تُن اکتیو در دسترس است، اما کنترل های تُنی که در پیکاپ اکتیو شما وجود دارد باز هم پسیو هستند – یعنی فرکانس ها را boost نمی کنند و تنها می توانند آن ها را کات کنند. کنترل های ولوم هم به همین شکل هستند.
معمولا گیتاریست ها یا پیکاپ های اکتیو را می پسندند یا پیکاپ های پسیو را و معمولا حد وسطی وجود ندارد. گیتاریست هایی که پیکاپ های پسیو را ترجیح می دهند نسبت به پیکاپ های اکتیو گارد می گیرند و برعکس این موضوع هم صادق است. مثلا یکی از ایرادات رایجی که طرفداران پیکاپ های پسیو به پیکاپ های اکتیو وارد می کنند این است که “پیکاپ های اکتیو صدایشان زیادی تمیز است و فقط برای گیتاریست های متال مناسب هستند…”
بله درست است، پیکاپ های اکتیو واقعا برای متال ایده آل هستند، اما با این وجود این پیکاپ ها در آلبوم های مطرح زیادی هم استفاده شده اند و بسیار خوب صدا داده اند. به افرادی که چنین ایرادی را به پیکاپ های اکتیو وارد می کنند فقط دو کلمه می گوییم: دیوید گیلمور! بله، گیلمور سولوهایی بسیار احساسی مانند قطعه ی Comfortably Numb داشته و از سِت سیگنچر خودش یعنی EMG DG20 (که شامل پیکاپ های اکتیو می باشد) استفاده می کند – جادوی موسیقی این مرد نه متال است و نه صدای بی روحی دارد. از دیگر گیتاریست های غیر متالی که از پیکاپ های اکتیو استفاده می کنند می توان به این نام ها اشاره کرد: Larry Carlton، Steve Lukather، Vince Gill، Greg Koch و…
در ادامه نگاهی به نقاط قوت و ضعف رایج پیکاپ های اکتیو و پسیو خواهیم داشت.
– حساسیت و پاسخگویی فوق العاده به پیک زدن و داینامیک های اجرا
– صدای بسیار آشنا، چرا که در قطعات مطرح زیادی استفاده شده اند
– محبوب در تمام ژانرهای موسیقی – از بلوز و جز گرفته تا راک، پاپ و متال
– معمولا نسبت به پیکاپ های اکتیو قیمت کمتری دارند
– برخی گیتاریست ها عقیده دارند که این پیکاپ ها صدای طبیعی تر و ارگانیک تری دارند
– انواع بسیار زیادی از این پیکاپ ها با خروجی ها و آپشن های تُنال مختلف وجود دارد
– این پیکاپ ها به لحاظ الکترونیکی بسیار ساده هستند
– برای استفاده از آن ها نیازی به باتری ندارید
– وسط اجرای زنده نگران تمام شدن باتری نمی شوید
– مشکوک به نویزهای ناخواسته، مخصوصا در پیماپ های سینگل کویل که تمیل زیادی به ایجاد هام دارند
– فیدبک های ناخواسته می توانند مشکل ساز شوند
– اگر تلاش کنید خروجی خیلی بالایی از آن ها بگیرید، از روشنی صدا کاسته خواهد شد؛ در نتیجه صدای قدرتمند اما تیره و شاید ناواضحی خواهید داشت
– خروجی امپدانس-بالای آن ها موجب می شود در صورت استفاده از کابل های بلند محتوای high-frequency از دست برود
– اگر این پیکاپ ها را زیادی به سیم ها نزدیک کنید، مخصوصا پیکاپ های پسیو با خروجی بالا، قدرت کشش مغناطیسی آن می تواند تاثیر قابل توجهی روی تُن، ساستین و حتی اینتونیشن ساز بگذارد.
– خروجی امپدانس-بالای این پیکاپ ها موجب می شود زمانی که کنترل ولوم گیتار را کاهش می دهید، تُن گیتار تغییر کند. برخی گیتاریست ها این را نکته ی مثبتی می دانند و برخی نکته ای منفی.
– بدون نویز
– خروجی بالا با فرکانس های بیس منسجم و فرکانس های ابالی واضح
– پایداری هم در تُن های کلین و هم در تُن های کرانچ
– کشش مغناطیسی پایین موجب می شود شما بتوانید این پیکاپ ها را تا جایی که می خواهید نزدیک سیم ها قرار دهید بدون این که تاثیری روی تُن بگذارند.
– همین کشش ممغناطیسی پایین باعث می شود ساستین این پیکاپ ها کمی بیشتر باشد
– بالانس مناسب تُن که با پدال های افکت بسیار خوب همراه می شود
– پاسخگویی تُنال گسترده تر نسبت به پیکاپ های پسیو
– عدم از دست رفتن فرکانس های بالا در صورت استفاده از کابل های بلند که به لطف خروجی امپدانس-پایین این پیکاپ ها اتفاق می افتد
– آرتیکولاسیون فوق العاده
– نسبت به پیکاپ های پسیو به شکل کاملا متفاوتی به پیک زدن و داینامیک های اجرا پاسخ می دهند
– به عقیده ی برخی گیتاریست ها این پیکاپ ها مانند پیکاپ های پسیو صدای گرم و ارگانیکی ندارند
– نیاز به باتری و جایی که بتوانید باتری را با اطمینان در آن قرار دهید؛ همچنین اگر باتری با پیچ وصل شده باشد عوض کردن آن وسط اجرای زنده مانند کابوس است
– کم بودن شارژ باتری می تواند تاثیر نامناسبی روی صدا داشته باشد
– نسبت به پیکاپ های پسیو قیمت بالاتری دارند
خروجی امپدانس-پایین این پیکاپ ها موجب می شود وقتی کنترل ولوم گیتار را کاهش می دهید، تُن گیتار تغییر نکند. برخی گیتاریست ها این را خوب می دانند و برخی دیگر نه.
شاید افرادی هم وجود داشته باشند که از هر دوی این پیکاپ ها استفاده کنند. این که چه زمانی از کدام یک استفاده کنید به چهار مورد بستگی دارد:
1. چیزی که اجرا می کنید
2. جایی که اجرا می کنید
3. دیگر تجهیزاتی که استفاده می کنید
4. مود شما
باید گفت که هیچ برنده و بازنده ای درر مقایسه ی این پیکاپ ها وجود ندارد. همان طور که در ابتدای مطلب توضیح دادیم انتخاب هر یک از این دو کاملا به نظر شخصی شما بستگی دارد. تنها باید ببینید کدام یک صدا و حس بهتری به شما می دهد. اجازه دهید گوش ها و انگشت هایتان تصمیم نهایی را بگیرند.
نظرات